بردیابردیا، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 24 روز سن داره

بردیا جونم

میتو

1392/9/5 23:48
نویسنده : عالمه
561 بازدید
اشتراک گذاری

اینم آقا میتوبامن حرف نزنبردیا جونه من عاشق میتو قلبولی میتو دله خوشی از بردیا ندارهمژهآخه بردیا جاشو گرفته  اگه شنیده باشید کاسکو پرنده حساس و حسودیه و از وقتی عشق کوچولوی من به زندگیه ما قدم گذاشته من دیگه وقتی واسه میتو ندارم البته متاسفانهناراحتوقتی که من بردیا کوچولومو حامله شدم با مشورت پزشک بابا مهدی میتو رو برام گرفت  ومیتو تونست منو از تنهایی در بیاره و کم کم منو به اسم مامان صدا کنه و همینطور بردیارو همه بهم میگفتن چرا میزاری مامان صدات کنه بزار اولین بار این وازه قشنگو   از زبون بردیا بشنوی ولی کار از این حرفا گذشته بود چون خیلی وابسته میتو شده بودم ولی بردیا جونم که اومد همه چیز عوض شدناراحتاما هنوزم ما میتورو خیلی دوست داریمقلبامیدواریم دوستای خوبی بشنلبخند

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (18)

مامان كياراد
7 آذر 92 1:07
سلام مامان جون برديا ...مرسي از اينكه به ما سر زديد ...خوشحال ميشم كه در جمع دوستان ما باشيد...بازم پيش ما بياييد....
عالمه
پاسخ
سلام ممنون از شماافتخار میدین ما هم خوشحال میشیم
مامان كياراد
7 آذر 92 1:12
راستي ماماني در مورد دير راه افتادن برديا جون ...ناراحت نباش هنوز دير نشده ...آخه همه بچه ها كه مثل هم نيستند...
عالمه
پاسخ
شما درست میگین ولی همسن وسالاش تو فامیل راه میرن ما مادرا هم که میبینید یه جوری از ادم سوال میبرسنادم ناراحت میشه همه که این اطلاع رو ندارن فک میکنن دیر شده با یه حالتی میگن ببرش دکترمنم رو این مساله حساسم چون خودم از این اخلاقا ندارم
Lili
7 آذر 92 14:38
سلام عزيز دلم مرسي كه انقدر مهربون و با محبتي به جون اوا نميدونم چه جوري جبران محبت هاي بي مثالت رو بكنم... واقعاً بم لطف داشتي و بي نهايت با كامنت هات شرمندم كردي. بيش از حد خوشحالم كه دوستي دارم كه كه مهمتر از شادي در غم كنارمه. به خاطر فشار عصبي و درست نبودن تغذيه پريروز نفهميديم يه دفعه چي شد... دروغ چرا يك ان فكر كردم سكته كردم و فلج شدم.... من طبق آخرين ازمايش هاي خون دكتر تشخيص غلظت خونه بالا داده و گفته بود استرس برام بده و همش منو از سكته ميترسوند و اون روز من بيشتر إز همه ترس سكته و فلج شدن داشتم تا مردن... ببخش تورو خدا ناراحتتون كردم اما واقعاً دوست داشتم براي اوا به يادگار بمونه ميخوام تلخي و شيريني زندگي من و از زماني كه توشِ كامل با خبر باشه نميدونم درسته يا اشتباه اما من اينجوري دوست داشتم.. خيلي دوستت دارم ميبوسمت واقعاً باز هم ممنونتم به خاطر كامنت هاي پر از مهر و محبتت عزيز دلم
عالمه
پاسخ
عزیزم خیلی خوشحالم که حالت بهترهامان از دست این دکترامنم خیلی دوست دارم و خوشحال از اینکه با هات آشنا شدم
Lili
7 آذر 92 14:39
اي جان همه كاسكو بازا👏👏👏👏👏👏 اسم كاسكوي من فندقِ آجي، من متولد٦٧/١/٢٤ام و ساكن تهران
عالمه
پاسخ
بس شما هم کاسکو داریتقریبا هم سن وسالیم من متولد 1366
Lili
7 آذر 92 14:39
ايشالله گل پسري با ميتو كنار ميان غصه نخور
عالمه
پاسخ
امیدوارم
سحر
7 آذر 92 16:43
وااای جوون دلم ..قربون این خنده هات بشم عزیزم .. چه جالب که می گفته مامانی .. هنوزم میتو صدات میزنه مامانی ؟؟
عالمه
پاسخ
اره سحر جون میگه مامان عالمهیه سری همسرم برده بودش بیرون جلوی دوستاش صدام میکرد مهدی خیلی خجالت کشیده بود
توت فرنگی (مامان علیرضا)
7 آذر 92 17:58
سلام عزیزم ممنون سر زدین چه طوطی با مزه ای داره همسایمه ماهم از این طوطی ها دارن
عالمه
پاسخ
مرسی از شمااره طوطی های بر طرفداری هستن
مامان كياراد
8 آذر 92 19:22
شما راست ميگي عزيزم حرفهاي ديگران در اين موارد خيلي آزاردهنده است و نگراني آدمو زيادتر ميكنه ولي وقتي خودت در مورد چيزي مطمئني و اطلاعاتت دقيقه زياد به حرفهاي بقيه اهميتي نده ....
عالمه
پاسخ
واقعا باید بی اهمیت بود
مامان لي لي
9 آذر 92 3:06
عاشق پسر خاله ي، کلاه قرمزیم! دیدی رفته بود يك کیک مسموم رو تنهایی خورده بود تا بقیه مریض نشن! 
بهش گفتن: خب چرا ننداختی دور؟گفت خب مورچه ها میخوردن! مريض ميشدن!!به مورچه که نمیشه سرم وصل کرد.اين يعنی آخر معرفت به یاد همه ي رفقای با معرفت كه هيچ وقت از يادمون نميرن و تو با معرفت ترين خواهر مني😘😘😘😘😘
عالمه
پاسخ
عزیزمیییییییییییییییییییییییییییییی مهربونممممممممممممممممم
مامان محمدحسین
9 آذر 92 9:40
وای عزیزم چقد آقا بردیا ناز شده ....... بوووووووس گنده برای بردیا خوشمل
عالمه
پاسخ
مرسی گلم اینم واسه محمد حسین جونمونننننننننننن
مامان ستاره
9 آذر 92 15:37
سلام عزیزم .. چه پسر نازی داری ماشاالله ... دستت درد نکنه که بهم سر می زنی شرمنده ام می کنی عزیزم ... رمز همشون هست غیر از یکی که اگه با اونا باز نشد بزن ... راستی خوشحالم که یه داماد به دامادام اضافه شد وهم یه دوست خوب چون شما به دوستام اضافه شد و من با اجازه شما رو لینک می کنم گلم ... بوس فقط ببخشا قبل اینکه کامنتم رو تایید کنی رمز رو پاک کن بعد تایید کن ... مرسی گلم ..
عالمه
پاسخ
سلام گلم ممنون از اینکه شما هم به ما سر میزنید با افتخار شما هم لینک شدید
مامان لي لي
9 آذر 92 16:31
برف پاك كن خاطرات بيهوده جان مي كند ، ياد تو اين سوي شيشه است . . ‎
عالمه
پاسخ
بردیا
10 آذر 92 19:07
سلام.گفتین ارزوتونه پسرتون دکتر بشه ..مامان منم ارزوشه که دکتری منو ببینه.امیدوارم هر دوی شما به ارزوتون برسین
عالمه
پاسخ
سلام انشااله همه مامانا به آرزوهاشون برسن
مامان لي لي
12 آذر 92 20:21
💙💙💙💙💙گلم خصوصي
مامان لي لي
12 آذر 92 20:21
واي عالمه پدرم دراومد تا برات كامنت گذاشتم
عالمه
پاسخ
وای عزیزم چرا
مامان لي لي
12 آذر 92 21:07
گلم من هميشه با گوشي آنلاين ام و تا وقت گير ميارم يه گريز به وب ميزنم
عالمه
پاسخ
حالا فهمیدم
مامان بردیا شیطون
16 آذر 92 13:44
ای جووووووووووووووووووووووووووونم چه نازه ماشالا به بردیا جون با اون خنده قشنگش..... چه بزرگ شده
عالمه
پاسخ
مرسی گلم
marzi
1 بهمن 92 21:04
چه جالب پرنده حرف میزنه. من پرنده ها رو خیلی دوست دارم. اما از اون بیشتر گل و گیاه خیلی دوست دارم. خیلی. عاشق فضای سبزم.
عالمه
پاسخ
منم عاشق فضای سبزمممممممممممممممممم
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به بردیا جونم می باشد