بردیابردیا، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 8 روز سن داره

بردیا جونم

نامزدی دایی بهزاد

روز 5شنبه که مصادف میشد با عید غدیر ساعت 13دایی بهزاد با زن دایی سحر نامزد شدند انشااله خوشبخت بشید زندایی سحر ورودتو نو به جمعمون خوش آمد میگیم حالا از اون روز بگیم واسه جشن دایی جون خیلی برنامه ریزی کرده بودم ولی شانس ما شما اون روز اسهال شده بودید و این موضوع باعث شد که ما به محضر نرسیم و موقعی رسیدیم که دایی جون وزندایی سحر عزیزمون داشتن دفترو امضا میکردن و دایی از دستمون ناراحت شد ولی وقتی موضوع رو واسش گفتم کلی خندید ولی بعد از محضز شما اقا بودید وخیلی بهمون خوش گذشت ...
11 آبان 1392

12 ماهگی بردیای قشنگم

عزیزه دلم خیلی دوست داره حرف بزنه کلماتی که گلم میتونه بگه:  کلمه های داغ .عمه.هان هان .ماما.بابا.هاب هاب که قشنگ  میتونی تلفظ کنی اما(الهام)دختر عمو عما(عمو) عالی(علی) به هرچی که میخوای اشاره میکنی چشمکای دلبرانه میزنی  هرکسی رو که دوستش داری میبوسی واما هرچی که دستت بیاد میشکونی ودلم برات بگه که تا بتونی واسه مامان کار درست میکنی عاشق رقصیدنی میری جلوی تلویزیون یعنی اهنگ بزارید من برقصم جای دستای کوچولوتم همیشه رو صفحه  تلویزیونه کوچولوی شیطونه من خیلی دوست دارم ...
28 مهر 1392

جشن تولد

کارت دعوت اسمورفیه بردیای گلم                     ساعت تولد فسقلی مامان که خاله جونش درست کرده مرسی خاله مهربونم که با دختر عمو الهام به مامانم کمک کردید     ...
25 مهر 1392

عکسهای اتلیه

بردیا ی نازم اصلا همکاری نمیکرد خانم عکاس از هر لحظه عکس مینداختن چهار نفر  دور بردیا جمع شده بودن تا اقا بردیا بخنده ولی بردیا فقط گریه میکرد وما مجبور شدیم  کوچولومونو فردا ش دوباره ببریم و اما  فردا هم مثله دیروز گریه میکرد خیلی ناراحت بودم اخه خیلی فکرا واسه عکساش داشتم وبا هر سختی ای بود موفق شدن چندتا عکس بندازن و خدارو شکر عکسای خوبی شد. ...
21 مهر 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به بردیا جونم می باشد